سلام و سه شنبه مبارک، روز جدید مورد علاقه من در هفته، به لطف ارتباط با شما بچه ها در این پست های وبلاگ! آیا احمقانه است که دانستن ساختار پست های وبلاگ سه شنبه و پادکست های چهارشنبه، کل هفته من را تریلیون بار سازماندهی کند؟ فقط خیلی به من کمک می کند. این دختر ADHD برای برخی ساختار * حداقل* اما *سالم* در هفته کاری بسیار سپاسگزار است.
ناگفته نماند… چیزهای سرگرم کننده زیادی در پشت صحنه اتفاق می افتد که در اینجا پخته می شود. احساس میکنم هنوز در مورد برنامه اخیرم به شما بچهها نگفتهام، اما میخواهم همه چیزها را به اشتراک بگذارم، بنابراین بیایید بلافاصله به آن بازگردیم!
12 چیز سه شنبهyyyy!
1. بسیار خوب، اگر چه من چیزی را مانند تمام قلبم و سپس مقداری روی آن ریختم قسمت انفرادی من دو هفته پیش، احساس می کنم در نهایت به این موضوع اشاره نکردم که به دلیل تمام اضطرابی که تجربه کرده ام، تصمیم گرفتم زمانی را برای خودم اختصاص دهم که در حال حاضر برای پادکست ضبط نمی کنم. زیبایی این دو چیز است: یکی، من از تابستان گذشته تا به امروز در پاد فوق العاده جلوتر بودم، بنابراین حداقل 16 قسمت را آماده به اشتراک گذاشتن دارم، بدون احتساب سولو. بنابراین دو، نه تنها از ضبط وقفه میگیرم (برای تمرکز روی سلامت روانی و تنظیم مجدد سیستم عصبیام) بلکه میخواهم ضبطها دوباره کمی بهموقعتر از تاریخ انتشار باشند – یعنی چیزی در سپتامبر ضبط نکنم. و سپس آن را در ماه مارس منتشر کنید، lol. پس این برای من هوای تازه ای بود و من آن را دوست دارم!!
2. با این برنامه زمان استراحت خیلی بیشتری برای خودم پیدا کردم که به معنای واقعی کلمه ده سال است که به دنبال آن هستم، می خواهم، دعا می کنم و سعی می کنم آن ها را بسازم. نمیگویم که در این یا آن متخصص هستم، حتی میدانم وقتی دوباره ضبط را شروع میکنم چگونه آن را به درستی متعادل کنم، اما این چند هفته اخیر از نظر برنامهریزی، بهشت روی زمین بوده است. امروز من در مالیبو می نویسم – و این خود به خودی و به طرز وحشیانه ای بود! بیدار شدم و فقط کاری را انجام دادم که در جریان بود. من هر روز ورزش می کنم و وقتم را در باشگاه می گذارم. خوابیدن، رویاپردازی، روزنامه نگاری، و در واقع ایده های خلاقانه دوباره. سپاس خداوند را.
3. همه اینها به این معنی نیست که من از ضبط پادکست لذت نمی برم. من عاشق انجام آن هستم. این یکی از چیزهای مورد علاقه من در وجود است. اما وقتی به شما می گویم که اضطراب من آنقدر شدید شد که هر بار که مجبور شدم امسال ضبط کنم، وحشت بدنم را فرا می گرفت، آن موقع بود که فهمیدم باید استراحت کنم. همچنین – فقط این نبود. من حتی از بلند شدن از رختخواب هر روز پر از ترس میشوم، بنابراین ایجاد فضایی برای خودم به غیر از ضبط کردن، در بسیاری از زمینهها کمک کرده است. <3
4. خوب به چیزهای سرگرم کننده تر بروید. من و جاناتان اکنون تطبیق داریم کیندلز و من احساس می کنم این زیباترین چیز در جهان است. او چندین ماه پیش برای من یکی گرفت، و در طول ماهها به من حسادت میکرد، بنابراین هفته گذشته برایش یکی گرفتم. یک هدیه “فقط به خاطر” 🙂 از زمانی که دختر بچه بودم همیشه رویای من بوده است که در رختخواب در کنار همسر آینده ام کتاب بخوانم، و اکنون این زندگی هولناک ماست. و هر شب در رختخواب با هم می خوانیم. روی کیندل های همسان ما. احساس می کنم این یکی از تظاهرات نهایی من بوده است. 🙂 (ما داریم کیندل واحه!)
5. من برای خودم یک سفر انفرادی مادر به کاستاریکا را در طول این وقفه ضبط رزرو کردم و بسیار هیجان زده هستم. این اولین سفر بزرگ من به تنهایی پس از مدت طولانی خواهد بود. بدون احتساب 3 شب در We Care در پالم اسپرینگز در تابستان گذشته، این اولین باری است که آتیکوس را بدون من در خانه ترک می کنم، بیش از یک شب. بخشی از من به خاطر بی آتی بودن ناراحت است (و هر بار که به آن فکر می کنم دچار اضطراب می شوم) اما بخش بزرگتر من به خودم افتخار می کنم. این یک هدیه برای خودم است و من همیشه زمان تنهایی را دوست داشتم و از آن لذت می بردم. من همچنین قصد دارم خیلی بنویسم و تا زمانی که آنجا هستم در یک گرداب شفابخش، خلاقانه و الهامبخش باشم. نمی توانم صبر کنم. و آتی با پدر، نانا، بابا، و پرستار بچه شگفت انگیز ما کاملاً خوشحال خواهد شد در حالی که مادر فنجان خود را دوباره پر می کند.
6. وزن عاطفی واقعی است. من هفته گذشته در اینستاگرام در مورد این موضوع صحبت کردم و همه از من التماس کردند که جزئیات بیشتری را وارد کنم. بنابراین ما یک پست وبلاگ کامل در این مورد انجام خواهیم داد. اما اخیراً برای اولین بار از دوران قبل از بارداری دوباره احساس شگفت انگیزی در بدنم پیدا کردم. هورمونهایم غروب میکنند و بدنم دوباره تقویت میشود، اما فراتر از آن، احساس میکنم در چند ماه گذشته 10 پوند از وزن احساسیام را از دست دادهام. مثل زمانی است که من در نهایت آنقدر شجاع شدم که با آسیب هایم روبرو شوم و چند شیاطین را بکشم. کاملا به معنای واقعی کلمه.
7. از دست دادن آن افراط عاطفی بهترین احساس دنیاست. می توانید به آن فکر کنید پر انرژی وزن. تقریباً مثل این است که میدان گوش من به یک تن آجر استرس آویزان شده باشد. به زبان انسانی بگو 10 پوند بود، اما در فرکانس پرانرژی به اندازه وزن دنیا روی دوش من بود. برای همه ما این امکان وجود دارد که این را آزاد کنیم. من نمی توانم منتظر بمانم تا بیشتر در مورد آن به اشتراک بگذارم و آموزش آنچه را که در این حوزه آموخته ام آغاز کنم. چه کسی برای آن اینجاست؟!
8. کمرم هنوز با سیاتیکی که در دوران بارداری ایجاد کردم، در حال *کشتن* من است. اکنون مانند سیاتیک و بیشتر یک QL بسیار سفت است (بخشی از ستون فقرات کمری که باسن را بالا میبرد و حتی به تنفس کمک میکند)، که من از طریق کار با یک متخصص کایروپراکتیک در Myodetox یاد گرفتهام. چیزی که به من کمک زیادی می کند، مرهم درد از Cured Nutrition است. من به معنای واقعی کلمه برای آن زندگی می کنم و هر شب از آن استفاده می کنم. دارای CBD، آرنیکا، نعناع فلفلی، کره شیا است و بسیار شفابخش است. از کد BLONDE برای تخفیف استفاده کنید! <3
9. من هفته گذشته به این موضوع اشاره کردم اما در حال حاضر در حال مطالعه هستم خاطرات پاریس هیلتون، و اکنون که حدود 90٪ با آن تمام شده ام، OMG من دیوانه وار عاشق آن هستم. اگر در حصار خواندن آن هستید، آن را بخوانید. آنچه پاریس پشت سر گذاشته و بر آن غلبه کرده و برای خود ساخته است قابل توجه است. آنچه او در اردوگاه بیرحمی «مدرسه» نوجوانی که به مدت دو سال به آن فرستاده شد، پشت سر گذاشت، غیرقابل توصیف است… یادگیری بیشتر در مورد کل سفر او عمیق بوده است. من عاشق، عاشق، عاشق این کتاب هستم. در ادامه قصد دارم خاطرات پاملا اندرسون را بخوانم!
10. چیز دیگری که من در کتاب پاریس دوست داشتم، نحوه صحبت او در مورد ADHD است. مدت زیادی طول کشید تا اعلام کنم که اگرچه بیش از 20 سال است که میدانم به ADHD مبتلا هستم، اما عملکرد مغزم کاملاً متفاوت از یک مغز کاملاً معمولی است. فکر میکنم برای مدت طولانی آن را حذف کردم زیرا متوجه شدم ADHD آنقدر بیش از حد تشخیص داده شده و حتی اشتباه تشخیص داده شده است، که برای سالها فکر میکردم “اوه من فقط یک روح پیر خلاق هستم که از قوانین پیروی نمیکند.” که همچنین درست است. اما ADHD نیز یک چیز بسیار واقعی است و من بسیار سپاسگزارم که در مسیری قرار گرفتم که در نهایت مغزم را بهتر درک کنم. (همچنین با خواندن کتاب پاریس به من کمک کرد تا متوجه شوم که من تنها دختر نویسنده ADHD نیستم که از پرانتز برای ادامه جملاتی استفاده می کند که انگار کار تمام وقت من است، lol.)
11. دوستی هایی که در آن می توانید خود واقعی خود باشید = همه چیز. خوب، بد، زشت. همه را به اشتراک بگذارید اینها دوستی هایی هستند که من به آنها علاقه مندم. 💕 من واقعاً روی صادق بودن تا حد امکان در دوستی هایم کار کرده ام و چیزهای سخت را بیان می کنم – بنابراین رنجش به مرور زمان ایجاد نمی شود. و غیره بسیار شفابخش است و بخشی از رهایی از وزن پرانرژی مورد بحث من بوده است!
12. نت های صوتی بر متن ها برتری دارند. من freaking عشق یادداشت صدا. من در سوهو مالیبو نشستهام و اکنون صدای خیلیها را یادداشت میکنم (مراحل پاسخ ندادن به پیامهای متنی را پشت سر میگذارم – بگذارید آن را «بچینگ» یا بگذاریم آن را ADHD یا هر دو را بنامیم، لول) و صبح آسمانی بود. تا حالا.
من عاشق همه شما هستم!! تمام افکار خود را در زیر به من بگویید!! برای من بسیار سرگرم کننده است که با شما در اینجا ارتباط برقرار کنم – خارج از رسانه های اجتماعی (خوب این نیز خاص است) اما در جایی که احساس می کنم شما واقعاً نگاه عمیق تر و معنی داری به روح من دارید. و من به تو، وقتی با من به اشتراک می گذاری!! LOVE Y’ALL، شادترین سه شنبه را داشته باشید!! Xoxoxo