12 چیز سه شنبه، عزیزم! | بلوند متعادل


سلام فرشته های من!! 12 چیز مبارک سه شنبه و ماه کامل مبارک 🌝 من شما را نمی دانم، اما من هستم احساس این ماه شبیه هیچکدام نیست دیشب تقریباً مرا از پا درآورد (به معنای واقعی کلمه – من تقریباً خودم را در قفسه کتابهای آتی در حالی که او را به رختخواب می‌خواباندم از کار انداختم. یا، باید روشن کنم، روز یکشنبه احساس شگفت انگیزی داشتم، مانند سطح بعدی شگفت انگیز. بعد دوشنبه، احساس می کردم مثل یک پارچه شسته شده با دردناک ترین خستگی.

و اکنون … ما اینجا هستیم! سهشنبه! آماده برای همه این ماه کامل است که ما را به ارمغان بیاورد! ماه کامل در باکره است – تغییر لازم را که در حال حاضر همه به دنبال آن هستیم، برای ما به ارمغان خواهد آورد. آیا شما در مورد چیست؟ اگر نه، وقت آن است که روشن شوید. و من در این مورد با خودم صحبت می کنم!!

PS چه کسی خبرنامه آب روح من را به یاد دارد؟ من هر یکشنبه شب یک خبرنامه با تمام اتفاقات نجومی هفته ارسال می کردم. شاید یک روز آن را برگردانم … یا فقط آن را در اینجا در وبلاگ نگه دارم! اندیشه ها؟ 😉

باشه، باشه، بیایید وارد 12 مورد سه‌شنبه‌ای!

1. من در حال برنامه ریزی برای ضبط یک قسمت پادکست انفرادی این هفته هستم که هفته آینده منتشر می شود، و اجازه دهید به شما بگویم … اگر هر چیزی را که قصد دارم بگویم را بگویم، یک قسمت شاداب خواهد بود. من اخیراً در اعماق نوعی *جهنم* بوده ام با اضطراب، وحشت، و واقعاً تلاش می کنم تا زندگی ام را تغییر دهم تا در این مرحله جدیدی که در آن هستم، خودم را ملاقات کنم. این طاقت فرساترین کار ذهنی/عاطفی/ترومایی بوده است. زندگی من است، اما من واقعاً شروع به دیدن نتایج و احساس برخی تغییرات مثبت عمده کرده ام. من واقعاً هنوز در مورد این موضوع به صورت عمومی صحبت نکرده ام، جدای از ذکر آن در اینجا در وبلاگ، بنابراین این قسمت یک *معرفی مجدد* به خودم است، که احساس می کنم اکنون باید هر 6 ماه یک بار انجام دهم! زیرا همه چیز به سرعت در اطراف تغییر می کند. و ناگفته نماند همه چیز در حال حاضر در کیهان اتفاق می افتد – whewww.

2. این مرا به فکر بعدی من می رساند، چند نفر از شما به پادکست گوش می دهید؟! صادق باش!! من همیشه کنجکاو هستم که چند نفر بیشتر از نوع وبلاگ خوان هستند، و چند نفر از نوع پادکست-شنونده هستند، و چند نفر متقاطع هر دو هستند. می‌دانم که وبلاگ‌ها را مطالعه می‌کنم و دوست دارم وقتی واقعاً آن شخص را دوست دارم، پادکست را تنظیم کنم – مثلاً اگر آمبر فیلراپ یا کارا لورن پادکست داشته باشند، من همه آنها را دوست دارم. و اگر وسلی کریستنسن هنوز یک وبلاگ داشت (او یک غلاف دارد)، من آن را روزانه می خواندم. خیلی کنجکاو، در زیر به من اطلاع دهید!! اگر شما یک خواننده وبلاگ هستید که به پاد گوش نمی‌دهید – می‌توانم بگویم اگر علاقه‌مند هستید، شاید به عنوان اولین بار به انفرادی هفته آینده بپردازید. نقطه شروع عالی خواهد بود.

3. هموطنان من واندرپامپ قواعد می کنند، آیا می توانید باور کنید که چه اتفاقی برای تام و راکل افتاده است؟ حتی اگر یک شخص VPR نیستید، مطمئن هستم که در مورد آن شنیده اید. اگر ندارید… من باید یک TikTok بسازم که همه آن را خراب کند. من کاملاً تکان خورده ام. لطفا نظرات خود را در زیر به من بگویید. و چنان زمان بندی وحشیانه ای که من دو هفته پیش Scheana را در پادکستم داشتم!! من امیدوارم که او در زمان مناسب برای گفتگو با ما بازگردد!

4. من هفته دیگه با خانواده ام میرم کابو و نمیتونم صبر کنم!!! ما در خانه‌ای می‌مانیم که قبلاً زیاد در آن می‌مانده‌ایم اما سال‌هاست که به آن بازنگشته‌ایم. این اولین باری است که Attie به مکزیک می‌رود. من نمی توانم عجیب صبر کنم بنابراین پست سه شنبه هفته آینده، همان جایی است که من خواهم بود!

5. در آن یادداشت، برند مایو recs ؟!؟ من باید عجله کنم مقداری سفارش بدهم، lol. چه کسی وحشت زده لباس هایی را قبل از سفری که به سختی می رسد/احتمالاً به موقع نمی رسد سفارش می دهد؟ چون هر بار این من هستم من دوست دارم / یک دوست وفادار برند Hunza G هستم. شما فکر می کنید من دوست دارم چیزی شبیه به آن را دوست داشته باشم؟!

6. من اخیراً در حالت مگا سم زدایی هستم. اگر IG را دنبال کنید، می بینید که من تقریباً روزانه سونای مادون قرمز انجام می دهم و قرص های زغال چوب خود را به عنوان چسب مصرف می کنم. من همچنین از پدهای سم‌زدایی باندو با تورمالین و سایر خواص سم‌زدایی استفاده می‌کنم تا سموم بیشتری را از طریق پا/پوست بیرون بکشم. و در مورد پروبیوتیک های Just Thrive من سخت کوش بوده ام (کد BALANCED20 برای تخفیف). من منتظر هستم تا چند آزمایش آزمایشگاهی جدید را برگردانم، اما می‌دانم که فلزات سنگین زیادی وجود دارد و احتمالا هنوز کپک برای سم‌زدایی از بدن من وجود دارد. من میتوانم احساس کنید آن… و بدن دروغ نمی گوید.

7. تا آنجا که آزمایش هایی که انجام داده ام برای ریشه یابی همه اینها، آزمایش هورمون هلندی، آزمایش ادرار برای کپک / فلزات، آزمایش مدفوع برای روده / انگل، آزمایش مو برای تجزیه و تحلیل فلزات (من انجام دادم) این با دکتر استفان کابرال به صورت زنده در پادکست من!) و انجام آزمایشات بیشتر قالب در خانه ما. من خانه خود را برای کپک زدن هر 6 ماه یا بیشتر آزمایش می کنم – هرگز نمی توانید خیلی مراقب باشید. پس از 3 سال زندگی در قالب سمی، دیگر هرگز آن را بدون انجام بررسی های مداوم رها نمی کنم. من تست ERMI را برای آزمایش قالب دوست دارم.

8. من باید به شوهرم فریاد بزنم، بهترین چیزی که هست. او در سال گذشته یک خواننده کامل شده است. وقتی برای اولین بار دور هم جمع شدیم، او همیشه به شوخی می گفت که تنها کتابی که در تمام طول زندگی اش خوانده بود، اولین کتاب من بود. اما در چند ماه گذشته پدرم او را به داستان نویسی کشانده است!! او در حال خواندن جیمز پترسون و دیوید بالداچی است و من قسم می خورم که امسال بیشتر از من کتاب خوانده است. و بچه ها می دانید، من یک خواننده هستم! من خیلی به او افتخار می کنم. کرم کتاب ناز من. ILY من J. 🙂

9. جاناتان و من در آخر هفته گذشته به یک قرار یوگای داغ رفتیم و بهشت ​​بود. این داغ‌ترین کلاس یوگای بود که در این مدت طولانی شرکت کرده بودم، به معنای واقعی کلمه احساس می‌کردم به اقیانوس پریده‌ایم که بعد از آن خیلی خیس شده بودیم. اما این باورنکردنی بود و به همین دلیل گذراندن کلاس، جان بخش بود. من را به یاد زمانی انداخت که برای اولین بار با هم قرار گذاشتیم و هر جمعه شب با هم کلاس یوگا برگزار می کردیم و بعد از آن برای شام به Erewhon می رفتیم. قبل از اینکه Erewhon به مگا کانون تبدیل شود، اکنون است، lol. گذراندن آن زمان با هم خیلی خاص بود. فهمیدیم از وقتی آتی به دنیا اومده فقط 3 یا 4 کلاس با هم رفتیم!! نیاز به تغییر آن

10. همچنین یوگا زندگی من را نجات داده است. بارها و بارها. من دوباره به ریتم رفتن به کلاس های حضوری حدود دو بار در هفته، و انجام یک جریان روزانه در خانه، حتی اگر کوتاه باشد، برگشته ام. من عاشق یوگای خانگی و احساسی هستم که به من می دهد، اما یوگا حضوری مانند کلیسای من است. دین واقعی من من هرگز به اندازه ای که در استودیو یوگا احساس می کنم، در خانه خود احساس نکرده ام. این من را به روزهای اولیه سفر معنوی من برمی گرداند، زمانی که 14 ساله بودم از استودیوی کوچک Bikram در ساکرامنتو شروع کردم. ناگفته نماند که من به یوگا نیاز دارم و تعهدم برای بازگشت به این اواخر واقعا روحم را به آتش می کشد.

11. من هفته گذشته با جنا جنا درباره ژورنالینگ صحبت می کردم. داشتم به او می‌گفتم که از کودکی چگونه روزنامه‌نگاری می‌کردم… حتی در 6 سالگی یک دفتر خاطرات نگه می‌داشتم که هر روز در آن می‌نوشتم. اگر به تمام ژورنال هایی که در طول زندگی ام داشته ام نگاهی بیاندازم، داستان زندگی من را بازگو می کند. من همه اینها را به اشتراک می گذارم تا بگویم، آیا کاری وجود دارد که شما از دوران کودکی انجام داده اید و احساس می کنید بخش بزرگی از روح شماست؟ مثل اینکه بدون آن نمی توانستی نفس بکشی؟ و اگر چنین است، آیا هنوز به اندازه کافی آن را در زندگی خود گنجانده اید؟ زیرا گاهی اوقات وقتی از تمرین ژورنال نویسی خارج می شوم دیگر آنقدر شبیه خودم نیستم. یوگا هم همینطور!! خوراکی برای تفکر و کنجکاو هستم که این شیوه ها برای شما چه می تواند باشد؟!

12. شما بچه ها من خیلی اهمال کننده هستم، وحشی است. دیروز اتیکوس ساعت 14:30 نوبت دکتر داشت (خیلی نزدیک به خانه ما) و من اساساً تا ساعت 2:29 صبر کردم تا بروم و او را به آنجا ببرم. چرا من اینطوری هستم؟ در راه به مامانم گفتم اگر بدانم فقط 5 دقیقه دیر می‌رسم، خوب هستم… اما اغلب 5 تا به 1 درجه تبدیل می‌شود به 15 و من فقط. نمی تواند. من می دانم که این یک چیز ADHD است اما شما بچه ها من به یک هک نیاز دارم. و دروغ گفتن به خودم که بگویم “فقط برای رسیدن به آنجا 15 دقیقه زودتر برنامه ریزی کن” هرگز برای من کارساز نیست!

وضعیت همه افراد مورد علاقه من در این هفته چگونه است؟ در زیر به من بگو، من می خواهم بدانم! همه شما را خیلی دوست دارم من در حال حاضر نمی توانم منتظر پست وبلاگ هفته آینده باشم – برقراری ارتباط با شما بچه ها از این طریق واقعاً مورد علاقه من است. <3